نیکی جوننیکی جون، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره

زندگی یه دختر 8ساله

خوش حال نگران

روز مادر

سلام عزیزا روز مادر مبارک. امیدوارم که مادرتون همیشه زنده باشن مامان خودمم همینطور مامانایی هم که زیر خاکن روحشون شاد. راستی تولد حضرت فاطمه هم مبارک. ما امروز تو نماز خونه جشن داشتیم. بهمون جایزه هم دادن. کاردستی روز مادر هم درست کردیم. مادرامونم سوپرایز کردیم. کلی هم خوش گذشت ناهار مرغ داشتیم شامم ماکارونی داریم. لایک نظر و دنبال کردن فراموش نشه. با سپاس نیکی
26 بهمن 1398

روز خوب

سلام بچه ها ولنتاینتون مبارک. ایشالا که خوش حال باشین مثل من. خب امروز از وقتی بیدار شدم رفتم کارت ولنتاین درست کردم بعدشم صبحانه خوردم و کتاب خوندم. بعدش من و مامان ناهار درست کردیم بعد اجیم از مدرسه اومد. بعدشم خاله لاله اومد خونمون😍 ناهار خوردیم و حرف زدیم خودمونم ارایش کردیم😂 خیلی باحال شدیم حالا بعد عکسشو میذارم. الانم خاله و اجی و بابا خوابن من و مامانم بیداریم. منم که تو گوشیم. خلاصه روز خوبی بود. راستی قراره خاله جونم تا ساعت 6بمونه اینجا بعد بره بیرون دوباره بیاد شب پیشم بمونه عالیه نه😜
25 بهمن 1398

خاطره ی امروز 20بهمن

سلام دوستای عزیز . خاطرات امروز. روز معمولی خب مثل همیشه ساعت شش و نیم از خواب پا شدم و صبحونه درست و حسابی نخوردم. ولی قبل از رفتن یکم عق زدم. ولی به خوبی و خوشی به صف رسیدم. سر کلاس مثل همیشه زنگ اول ریاضی داشتیم و مثل همیشه قلقله شد خانم روزبهانی گفت خودمون حل کنیم حالا خر بیار قاقالی بار کن. بچه های کلاسمونم که هیچی یاد نمیگیرن بعضیاشون بعد سر میز خانم معلم جمع شدن و خلاصه دیوونش کردن . من بدبختم ساکت نشسته بودم و از بس بچه ها حرف میزدن گر گرفتم. تازه ریاضیم هم بدون اشتباه حل کردم. رفتم به خانم نشون دادم گفت تو هم به من کمک کن کتابارو ببین و بفرست پیش من و به بچه ها کمک کن یا یاد بده. حالا دیگه من بدبخت ش...
20 بهمن 1398
1